محل تبلیغات شما
من از بس چیزهای متناقض و حرفاهای جور به جور شنیده ام و از بس که دید چشمهایم روی اشیای مختلف ساییده شده ، این قشر نازک حالا دیگر هیچ چیز را باور نمیکند ، به سقل و سقوط اشیاء و حقایق آشکار و روشن همین الان هم شک دارم ، نمیدانم اگر انگشتانم را به هاون سنگی گوشه ی حیاطمان بزنم و از او بپرسم آیا ثابت و محکم هستی؟ در صورت جواب مثبت باید   حرف او را باور بکنم یا نه ؟! آیا من یک موجود مجزا و مشخص هستم، نمیدانم! ولی حالا که در آینه نگاه کردم خود را نشناختم! نه آن منه سابق مرده است، تجزیه شده ، ولی هیچ صد و مانعی بین ما وجود ندارد!!

یک اتفاق دیروز ممکن است برای من کهنه تر و بی تاثیر تر از یک اتفاق هزار سال پیش باشد ، شاید از آنجایی که همه ی روابط من با دنیای زنده ها بریده شده ، یادگارهای گذشته جلویم نقش میبندند ، گذشته ، آینده ، ساعت ، روز ، ماه، سال ، همه برایم یکسان است ، مراحل مختلف بچگی و پیری برای من جز حرفهای پوچ ، چیز دیگری نیست ، فقط برای مردمان معمولی برای رجاله ها ‌که زندگی آنها موسم و حد معینی دارد ،  مثل فصل های سال و واقع در منطقه ی معتدل زندگی صدق می کند ولی زندگی من همه اش یک فصل و یک حالت داشته ، مثل این است که در یک منطقه ی سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است ، در صورتی که میان تنم همیشه یک شعله می سوزد و مرا مثل شمع آب میکند ، میان حصاری که دور زندگی و افکار من کشیده شده ، زندگی من مثل شمع خرده خرده آب می شود ، نه! اشتباه میکنم ، مثل یکنده هیزم تر است که گوشه ی دیگدان افتاده و به آتش هیزم های دیگر برشته و زغال شده ولی نه سوخته است و نه تروتازه مانده ، فقط از دود و دم دیگران خفه شده


دانلود Burnout Paradise: The Ultimate Box PS3

دانلود Deus Ex: Human Revolution - Directors Cut PS3

دانلود بازی batman arkham city برای PS3

، ,یک ,ی ,مثل ,زندگی ,ولی ,شده ، ,و از ,یک اتفاق ,مثل شمع ,، مثل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

John's style John's blog کدها و سفارشات السا اسپارکل لوازم جانبی گوشی موبایل تهران ثبت سانگستان keinavoltu سایت تخصصی قناری اسلامشهر kellmanmara آموزش ترکی آذربایجانی